سلاااااااااااام
خب مث همیشه نمیدونم چی بنویسم ولی باید شروع کنم دیگ ی چیزی بنویسم
آخ ک دیگه از تنهایی کلافه شدم هیچ کسی نیست ک باهاش حرف بزنم
یادش بخیر ی زمانی وقتی تنها بودم عین خیالم نبود ولی حالا نهایی شده بلای جونم شده دلیل ترک هرچی دارم و دوسش دارم
وااااااااای کارم ب کجا کشیده ک هیچکس قبولم نداره
این همه وقت تنها بودم ولی برام مهم نبود ولی حالا تنها تلاشم اینکه از تنهایی دربیام.
بقول داداشی بیخیال.
ولی خیلی چیزا هست ک باید ب داداشم بگم.
ماه دیگ قبل از رفتن ی چیزیایی رو بهش میگم اومیدوارم مث همیشه درکم کنه
و مث همیشه کنارم بمونه
تو زندگیم خیلی کارا کردم ولی خیلی کم پیش اومده برا دلم کاری کنم
ولی تو این چند وقت میخوام کارهایی رو ک دوست دارم رو بکنم
وقتی فکر اینو میکنم اونی ک خیلی دوسش دارم و حاضرم براش هرکاری کنم
کمترین کاری ک میخواستم براش بکنم این بود ک هر هفته برم پیشش
اصلا ازم خوشش نمیاد (اون ک دنیامه عاشق من نیست)
بیشتر احساس تنهایی میکنم.
واااااای ک این همه آرام بخش هم حالم رو خوب نمیکنن
ی زمانی گریه حالم رو خوب میکرد ولی حالا اصلا تاثیری نداره
خدا کنه تا ماه بعد همه چیز خوب بشه دیگ تنها نباشم
وای ک اگ بشه چی میشه
دلم رو صابون نزنم بهتره چون اگ قرار بود چیزی بشه تا حالا شده بود
ولی امیدهم خوبه
داداااااااااشم و خانوووووومش برام هر کاری کردن نشد.دمشون گرم
کااااش میتونستم براشون ی کاری حتی کوچیکم ک شده براشون انجام بدم
حداقلش کاری ک میتونم بهش بدم اینکه تا قبل از رفتنم باهام چندبار مث اوندفعه جیم میزنیم
وااااای ک چقدر خوش گذشت
دست همشون درد کنه وااااای ک چ لحظه های خوووبی بود.
خداروشکر ک همه چیز بخوبی گذشت
خداروشکر
کااااااااااااااااااااااااااااااش داداشم کنارم بمونه
خداااااااااااااااااااااااااااااا دل داادااااااااشم و خانوووووووووووووووومش و دوست خانووووووووووومش رو شاد کن نذار هیچ وقت ناراحت بشن و غصه دار بشن و تنها بمونن خدااااااااااااایا اینو از ته دلم از ته وجودم ازت میخوام این کارو برام انجام بده
خدااااااااااااااااااااااااااااای مهربون برس ب دلشون
نظرات شما عزیزان: