گـ ـاه دلتنــگـ ـ مـی شـوم .....
دلتننگ تـ ـر از هـمه دلتـنگـی هـ ـا....
گـ ــوشـه ای مـی نشیــنم...
و حـ ـسرت هـ ـا را مـی شمــ ـارم...
بـاختـن هـ ـا را و صـ ـدای شکـستن هـ ـا را...
نمی دانم من كـ ـدام امید را نـا امید کـ ـردم....
کـ ـدام خـ ـواهش را نشنــیدم...
و بــه کـ ـدام دلـتنگی خـندیدم..
کـه این چــنین دل تنـگم!!!
|